۳۴۹ بار خوانده شده

بخش ۶۲ - بیدار کردن ابلیس معاویه را کی خیز وقت نمازست

در خَبَر آمد که خالِ مؤمنان
خُفته بُد در قَصرْ بر بِستَر سِتان

قَصر را از اَنْدَرون دَر بسته بود
کَزْ زیارت‌هایِ مَردم خسته بود

ناگهان مَردی وِرا بیدار کرد
چَشم چون بُگْشاد، پنَهان گشت مَرد

گفت اَنْدَر قَصر کَس را رَهْ نبود
کیست کین گُستاخی و جرات نِمود؟

گِرْد بَرگشت و طَلَب کرد آن زمان
تا بِیابَد زان نَهان گشته نِشان

او پَسِ دَر مُدْبِری را دید کو
در پَسِ پَرده نَهان می‌کرد رو

گفت هِی تو کیستی؟ نامِ تو چیست؟
گفت نامَم فاش، اِبْلیسِ شَقی‌ست

گفت بیدارم چرا کردی به جِد؟
راست گو با من، مگو بَر عَکس و ضِد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۱ - وصیت کردن پیغامبر علیه السلام مر آن بیمار را و دعا آموزانیدنش
گوهر بعدی:بخش ۶۳ - از خر افکندن ابلیس معاویه را و روپوش و بهانه کردن و جواب گفتن معاویه او را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.