۴۴۹ بار خوانده شده
سویِ مکّه شیخِ اُمَّت بایَزید
از برایِ حَجّ و عُمْره میدَوید
او به هر شهری که رفتی از نَخُست
مَر عزیزان را بِکَردی بازجُست
گِردْ میگشتی که اَنْدر شهر کیست
کو بر اَرکانِ بَصیرت مُتَّکیست؟
گفت حَقْ اَنْدر سَفَر هر جا رَوی
باید اوَّل طالِبِ مَردی شَوی
قَصدِ گنجی کُن که این سود و زیان
در تَبَع آید، تو آن را فَرْع دان
هر کِه کارَد، قَصدْ گندم باشدَش
کاهْ خود اَنْدر تَبَع میآیَدَش
کَهْ بِکاری، بَرنیایَد گندمی
مَردمی جو، مَردمی جو، مَردمی
قَصدِ کعبه کُن چو وَقتِ حَج بُوَد
چون که رفتی، مکّه هم دیده شود
قَصد در مِعْراجْ دیدِ دوست بود
درتَبَعْ عَرش و مَلایِک هم نِمود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
از برایِ حَجّ و عُمْره میدَوید
او به هر شهری که رفتی از نَخُست
مَر عزیزان را بِکَردی بازجُست
گِردْ میگشتی که اَنْدر شهر کیست
کو بر اَرکانِ بَصیرت مُتَّکیست؟
گفت حَقْ اَنْدر سَفَر هر جا رَوی
باید اوَّل طالِبِ مَردی شَوی
قَصدِ گنجی کُن که این سود و زیان
در تَبَع آید، تو آن را فَرْع دان
هر کِه کارَد، قَصدْ گندم باشدَش
کاهْ خود اَنْدر تَبَع میآیَدَش
کَهْ بِکاری، بَرنیایَد گندمی
مَردمی جو، مَردمی جو، مَردمی
قَصدِ کعبه کُن چو وَقتِ حَج بُوَد
چون که رفتی، مکّه هم دیده شود
قَصد در مِعْراجْ دیدِ دوست بود
درتَبَعْ عَرش و مَلایِک هم نِمود
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۵۱ - رجعت به قصهٔ مریض و عیادت پیغامبر علیه السلام
گوهر بعدی:بخش ۵۳ - حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.