۴۸۰ بار خوانده شده

بخش ۴۹ - وحی کردن حق تعالی به موسی علیه السلام کی چرا به عیادت من نیامدی

آمد از حَقْ سویِ موسی این عِتاب
کِی طُلوعِ ماهْ دیده تو زِ جیب

مَشرِقَت کردم زِ نورِ ایزدی
من حَقَم، رَنْجور گشتم، نامَدی

گفت سُبْحانا، تو پاکی از زیان
این چه رَمْز است؟ این بِکُن یارَب بَیان

باز فَرمودَش که در رَنْجوری‌اَم
چون نَپُرسیدی تو از رویِ کَرَم؟

گفت یارَب نیست نُقْصانی تو را
عقل گُم شُد، این سُخَن را بَرگُشا

گفت آری، بَندهٔ خاصِ گُزین
گشت رَنْجور، او مَنَم، نیکو بِبین

هست مَعْذوریش مَعْذوریِّ من
هست رَنْجوریش رَنْجوریِّ مَن

هر کِه خواهد هم‌نِشینیِّ خدا
تا نِشینَد در حُضورِ اَوْلیا

از حُضورِ اَوْلیا گَر بِسْکُلی
تو هَلاکی زان که جُزوی بی‌کُلی

هر کِه را دیو از کَریمان وابُرَد
بی‌کَسَش یابَد، سَرَش را او خورَد

یک بَدَسْت از جمع رفتن یک زمان
مَکْرِ دیو است، بِشْنو و نیکو بِدان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۸ - رفتن مصطفی علیه السلام به عیادت صحابی و بیان فایدهٔ عیادت
گوهر بعدی:بخش ۵۰ - تنها کردن باغبان صوفی و فقیه و علوی را از همدیگر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.