۴۱۶ بار خوانده شده
باز رو سویِ علیّ و خونیاَش
وان کَرَم با خونی و اَفْزونیاَش
گفت خونی را هَمیبینَم به چَشم
روز و شب، بر وِیْ ندارم هیچ خَشم
زان که مَرگَم هَمچو من خوش آمدهست
مرگِ من در بَعْثْ چَنگ اَنْدر زَدهست
مَرگِ بیمرگی بُوَد ما را حَلال
بَرگِ بیبَرگی بُوَد ما را نَوال
ظاهرش مرگ و به باطِنْ زندگی
ظاهِرَش اَبْتَر، نَهانْ پایَندگی
در رَحِم، زادن جَنین را رَفتن است
در جهانْ او را زِ نو بِشْکُفتن است
چون مرا سویِ اَجَلْ عشق و هواست
نَهْی لا تُلْقوا بِاَیْدیکُمْ مَراست
زان که نَهی از دانهٔ شیرین بُوَد
تَلْخ را خود نَهیْ حاجَتْ کِی شود؟
دانهیی کِش تَلْخ باشد مَغز و پوست
تَلْخی و مَکْروهیاَش خود نَهْی اوست
دانهٔ مُردن مرا شیرین شُدهست
بَلْ هُمْ اَحْیاءُ پیِ من آمدهست
اُقْتُلونی یا ثِقاتی لایِما
اِنَّ فی قَتْلی حَیاتی دایِما
اِنَّ فی مَوتی حَیاتی یا فَتی
کَمْ اُفارِقْ مَوطَنی حَتّی مَتی
فُرْقَتی لَوْ لَمْ تَکُنْ فی ذَا السُّکُون
لَمْ یَقُلْ اِنّا اِلَیهِ راجِعون
راجِع آن باشد که باز آید به شهر
سویِ وَحْدت آید از تَفریقِ دَهْر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
وان کَرَم با خونی و اَفْزونیاَش
گفت خونی را هَمیبینَم به چَشم
روز و شب، بر وِیْ ندارم هیچ خَشم
زان که مَرگَم هَمچو من خوش آمدهست
مرگِ من در بَعْثْ چَنگ اَنْدر زَدهست
مَرگِ بیمرگی بُوَد ما را حَلال
بَرگِ بیبَرگی بُوَد ما را نَوال
ظاهرش مرگ و به باطِنْ زندگی
ظاهِرَش اَبْتَر، نَهانْ پایَندگی
در رَحِم، زادن جَنین را رَفتن است
در جهانْ او را زِ نو بِشْکُفتن است
چون مرا سویِ اَجَلْ عشق و هواست
نَهْی لا تُلْقوا بِاَیْدیکُمْ مَراست
زان که نَهی از دانهٔ شیرین بُوَد
تَلْخ را خود نَهیْ حاجَتْ کِی شود؟
دانهیی کِش تَلْخ باشد مَغز و پوست
تَلْخی و مَکْروهیاَش خود نَهْی اوست
دانهٔ مُردن مرا شیرین شُدهست
بَلْ هُمْ اَحْیاءُ پیِ من آمدهست
اُقْتُلونی یا ثِقاتی لایِما
اِنَّ فی قَتْلی حَیاتی دایِما
اِنَّ فی مَوتی حَیاتی یا فَتی
کَمْ اُفارِقْ مَوطَنی حَتّی مَتی
فُرْقَتی لَوْ لَمْ تَکُنْ فی ذَا السُّکُون
لَمْ یَقُلْ اِنّا اِلَیهِ راجِعون
راجِع آن باشد که باز آید به شهر
سویِ وَحْدت آید از تَفریقِ دَهْر
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۶۸ - تعجب کردن آدم علیهالسلام از ضلالت ابلیس لعین و عجب آوردن
گوهر بعدی:بخش ۱۷۰ - افتادن رکابدار هر باری پیش امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه کی ای امیر المؤمنین مرا بکش و ازین قضا برهان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.