۴۰۷ بار خوانده شده

بخش ۱۴۳ - امتحان کردن شیر گرگ را و گفتن کی پیش آی ای گرگ بخش کن صیدها را میان ما

گفت شیر ای گُرگ این را بَخشْ کُن
مَعْدِلَت را نو کُن ای گُرگِ کُهُن

نایبِ من باش در قِسْمَت‌گَری
تا پَدید آید که تو چه گوهری

گفت ای شَهْ گاوِ وحشی بَخشِ توست
آن بزرگ و تو بزرگ و زَفْت و چُست

بُز مرا، که بُز میانه‌ست و وَسَط
روبَها خرگوش بِسْتان بی‌غَلَط

شیر گفت ای گُرگ چون گفتی؟ بِگو
چون که من باشم، تو گویی ما و تو؟

گُرگ خود چه سگ بُوَد کو خویش دید
پیشِ چون من شیرِ بی‌مِثْل و نَدید؟

گفت پیش آ، ای خَری کو خود خَرید
پیشش آمد، پَنجه زد او را دَرید

چون نَدیدَش مَغز و تَدبیرِ رَشید
در سیاسَت پوستَش از سَر کَشید

گفت چون دیدِ مَنَت زِ خود نَبُرد
این چُنین جان را بِبایَد زارْ مُرد

چون نبودی فانی اَنْدر پیشِ من
فَضْل آمد مَر تو را گَردن زدن

کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ جُز وَجْهِ او
چون نه‌یی در وَجْهِ او، هستی مَجو

هرکِه اَنْدر وَجْهِ ما باشد فَنا
کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ نَبْوَد جَزا

زان که در اِلّاست او از لا گُذشت
هرکِه در اِلّاست، او فانی نگشت

هرکِه بر دَر او من و ما می‌زَنَد
رَدِّ باب است او و بر لا می‌تَنَد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۴۲ - رفتن گرگ و روباه در خدمت شیر به شکار
گوهر بعدی:بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمی‌گشایم هیچ کس را از یاران نمی‌شناسم کی او من باشد برو
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.