۴۷۳ بار خوانده شده

بخش ۱۲۰

مَرد زان گَفتن پَشیمان شُد چُنان
کَزْ عَوانی ساعتِ مُردنْ عَوان

گفت خَصْمِ جانِ جانْ چون آمدم؟
بر سَرِ جانْ من لَگَدها چون زَدم؟

چون قَضا آید، فُرو پوشَد بَصَر
تا نَدانَد عقلِ ما پا را زِ سَر

چون قَضا بُگْذشت، خود را می‌خَورَد
پَرده بِدْریده، گَریبانْ می‌دَرَد

مَرد گفت ای زن پَشیمان می‌شَوَم
گَر بُدَم کافِر، مُسلمان می‌شَوَم

من گُنَه‌کارِ تواَم، رَحْمی بِکُن
بَر مَکَن یک بارگیم از بیخ و بُن

کافِرِ پیر اَرْ پَشیمان می‌شود
چون که عُذر آرَد، مُسلمان می‌شود

حَضرتِ پُر رَحمَت است و پُر کَرَم
عاشقِ او هم وجود و هم عَدَم

کُفر و ایمانْ عاشقِ آن کِبْریا
مِسّ و نُقره بَندۀ آن کیمیا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱۹ - در بیان این خبر کی انهن یغلبن العاقل و یغلبهن الجاهل
گوهر بعدی:بخش ۱۲۱ - در بیان آنک موسی و فرعون هر دو مسخر مشیت‌اند چنانک زهر و پازهر و ظلمات و نور و مناجات کردن فرعون بخلوت تا ناموس نشکند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.