۳۸۹ بار خوانده شده
گفت صِدّیقه که ای زُبدهیْ وجود
حِکمَتِ بارانِ امروزین چه بود؟
این زِ بارانهایِ رَحمَت بود یا
بَهرِ تَهدید است و عَدلِ کِبْریا؟
این از آن لُطْفِ بَهاریّات بود؟
یا زِ پاییزیِّ پُرآفات بود؟
گفت این از بَهرِ تَسکینِ غَم است
کَزْ مُصیبَت بر نِژادِ آدم است
گَر بَر آن آتش بِمانْدی آدمی
بس خَرابی دَرفُتادی و کَمی
این جهان ویران شُدی اَنْدر زمان
حِرصها بیرون شُدی از مَردمان
اَسْتُنِ این عالَم ای جان غَفْلَت است
هوشیاری این جهان را آفَت است
هوشیاری زان جهان است و چو آن
غالِب آید، پَست گردد این جهان
هوشیاری آفتاب و حِرصْ یَخ
هوشیاری آب و این عالَم وَسَخ
زان جهانْ اندک تَرشُّح میرَسَد
تا نَغُرَّد در جهانْ حِرص و حَسَد
گَر تَرَشُّح بیشتر گردد زِ غَیْب
نه هُنر ماند دَرین عالَمْ نه عَیْب
این ندارد حَد، سویِ آغاز رو
سویِ قصّهیْ مَردِ مُطرب باز رو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
حِکمَتِ بارانِ امروزین چه بود؟
این زِ بارانهایِ رَحمَت بود یا
بَهرِ تَهدید است و عَدلِ کِبْریا؟
این از آن لُطْفِ بَهاریّات بود؟
یا زِ پاییزیِّ پُرآفات بود؟
گفت این از بَهرِ تَسکینِ غَم است
کَزْ مُصیبَت بر نِژادِ آدم است
گَر بَر آن آتش بِمانْدی آدمی
بس خَرابی دَرفُتادی و کَمی
این جهان ویران شُدی اَنْدر زمان
حِرصها بیرون شُدی از مَردمان
اَسْتُنِ این عالَم ای جان غَفْلَت است
هوشیاری این جهان را آفَت است
هوشیاری زان جهان است و چو آن
غالِب آید، پَست گردد این جهان
هوشیاری آفتاب و حِرصْ یَخ
هوشیاری آب و این عالَم وَسَخ
زان جهانْ اندک تَرشُّح میرَسَد
تا نَغُرَّد در جهانْ حِرص و حَسَد
گَر تَرَشُّح بیشتر گردد زِ غَیْب
نه هُنر ماند دَرین عالَمْ نه عَیْب
این ندارد حَد، سویِ آغاز رو
سویِ قصّهیْ مَردِ مُطرب باز رو
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۰۱ - در معنی این حدیث کی اغتنموا برد الربیع الی آخره
گوهر بعدی:بخش ۱۰۳ - بقیهٔ قصهٔ پیر چنگی و بیان مخلص آن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.