۳۱۹ بار خوانده شده
گفت ای شَهْ بر منِ عورِ گدایْ
قولِ دُشمن مَشْنو از بَهرِ خدایْ
گَر به بُطلان است دَعوی کردنَم
من نَهادم سَر، بِبُر این گَردنَم
زاغْ کو حُکْمِ قَضا را مُنکِر است
گَر هزاران عقل دارد، کافِر است
در تو تا کافی بُوَد از کافِران
جایِ گَنْد و شَهوتی چون کافِ ران
من بِبینَم دام را اَنْدَر هوا
گَر نَپوشَد چَشمِ عقلَم را قَضا
چون قَضا آید، شود دانش به خواب
مَهْ سِیَه گردد، بِگیرد آفتاب
از قَضا این تَعبیه کِی نادر است؟
از قَضا دان، کو قَضا را مُنکِر است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
قولِ دُشمن مَشْنو از بَهرِ خدایْ
گَر به بُطلان است دَعوی کردنَم
من نَهادم سَر، بِبُر این گَردنَم
زاغْ کو حُکْمِ قَضا را مُنکِر است
گَر هزاران عقل دارد، کافِر است
در تو تا کافی بُوَد از کافِران
جایِ گَنْد و شَهوتی چون کافِ ران
من بِبینَم دام را اَنْدَر هوا
گَر نَپوشَد چَشمِ عقلَم را قَضا
چون قَضا آید، شود دانش به خواب
مَهْ سِیَه گردد، بِگیرد آفتاب
از قَضا این تَعبیه کِی نادر است؟
از قَضا دان، کو قَضا را مُنکِر است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۶۷ - طعنهٔ زاغ در دعوی هدهد
گوهر بعدی:بخش ۶۹ - قصهٔ آدم علیهالسلام و بستن قضا نظر او را از مراعات صریح نهی و ترک تاویل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.