۴۸۶ بار خوانده شده

بخش ۶۵ - جواب گفتن شیر خرگوش را و روان شدن با او

گفت بِسْمِ اللّهْ، بیا تا او کجاست؟
پیشْ دَر شو، گَر هَمی گویی تو راست

تا سِزایِ او و صد چون او دَهَم
وَرْ دروغ است این، سِزایِ تو دَهَم

اَنْدَر آمد چون قَلاووزی به پیش
تا بَرَد او را به سویِ دامِ خویش

سویِ چاهی کو نِشانَش کرده بود
چاهِ مَغ را دامِ جانَش کرده بود

می‌شُدند این هر دو تا نزدیکِ چاه
اینْت خرگوشی چو آبی زیرِ کاه

آبْ کاهی را به هامون می‌بَرَد
آبْ کوهی را، عَجَب، چون می‌بَرَد؟

دامِ مَکْرِ او کَمَنْدِ شیر بود
طُرفه خرگوشی که شیری می‌رُبود

موسی‌یی فرعون را با رودِ نیل
می‌کشد با لشکر و جَمعِ ثَقیل

پَشّه‌‌یی نِمْرود را با نیمْ پَر
می‌شِکافَد بی‌مُحابا دَرْزِ سَر

حالِ آن کو قولِ دشمن را شُنود
بین جَزایِ آن کِه شُد یارِ حَسود

حالِ فرعونی که هامان را شُنود
حالِ نِمْرودی که شَیطان را شُنود

دُشمن اَرْچه دوستانه گویَدَت
دامْ دان، گَر چه زِ دانه گویَدَت

گَر تو را قَندی دَهَد، آن زَهرْ دان
گَر به تَنْ لُطْفی کُند، آن قَهرْ دان

چون قَضا آید، نبینی غیرِ پوست
دُشمنان را بازْ نَشْناسی زِ دوست

چُون چُنین شُد، اِبْتِهالْ آغاز کُن
ناله و تَسبیح و روزه ساز کُن

ناله می‌کُن کِی تو عَلّامُ الْغُیوب
زیرِ سنگِ مَکْرِ بَد، ما را مَکوب

گَر سگی کردیم، ای شیرآفرین
شیر را مَگْمار بر ما زین کَمین

آبِ خوش را صورتِ آتش مَدِه
اَنْدَر آتشْ صورتِ آبی مَنِه

از شرابِ قَهْر چون مَستی دَهی
نیست‌ها را صورتِ هستی دَهی

چیست مَستی؟ بَندِ چَشم از دیدِ چَشم
تا نِمایَد سنگْ گوهر، پَشمْ یَشْم

چیست مَستی؟ حِسّْ‌ها مُبْدَل شُدن
چوبِ گَزْ اَنْدَر نَظَر صَنْدَل شُدن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۴ - عذر گفتن خرگوش
گوهر بعدی:بخش ۶۶ - قصهٔ هدهد و سلیمان در بیان آنک چون قضا آید چشمهای روشن بسته شود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.