۷۶۶ بار خوانده شده

بخش ۴۷ - ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل

گفت شیر آری، ولی رَبُّ الْعِباد
نَردبانی پیشِ پایِ ما نَهاد

پایه پایه رفت باید سویِ بام
هست جَبْری بودن این‌جا طَمْعِ خام

پایْ داری، چون کُنی خود را تو لَنگ؟
دست داری، چون کُنی پنهان تو چَنگ؟

خواجه چون بیلی به دستِ بَنده داد
بی‌زبان معلوم شُد او را مُراد

دستِ هَمچون بیل، اشارت‌هایِ اوست
آخِراَنْدیشی، عبارت‌هایِ اوست

چون اشارت‌هاش را بر جان نَهی
در وَفایِ آن اشارتْ جان دَهی

پَس اشارت‌هایِ اَسْرارَت دَهَد
بار بَردارَد زِ تو، کارَت دَهَد

حامِلی، مَحْمول گرداند تو را
قابِلی، مَقْبول گرداند تو را

قابِلِ اَمرِ وِیی، قایِل شَوی
وَصلْ جویی، بَعد ازان واصِل شَوی

سعیِ شُکرِ نِعْمَتَش قُدرت بُوَد
جَبرِ تو اِنْکارِ آن نِعْمَت بُوَد

شُکرِ قُدرت، قُدرتَت اَفْزون کُند
جَبرْ نِعْمَت از کَفَت بیرون کُند

جَبرِ تو خُفتن بُوَد در رَهْ، مَخُسب
تا نَبینی آن دَر و دَرگَهْ مَخُسب

هان مَخُسب ای کاهِلِ بی‌اِعْتِبار
جُز به زیرِ آن درختِ میوه‌دار

تا که شاخْ‌اَفْشان کُند هر لحظه باد
بر سَرِ خُفته بِریزد نُقل و زاد

جَبر و خُفتن درمیانِ رَهْ‌زنان
مُرغِ بی‌هنگام کِی یابَد اَمان؟

وَرْ اِشارت‌هاش را بینی‌زَنی
مَرد پِنْداریّ و چون بینی، زنی

این قَدَر عقلی که داری گُم شود
سَر که عقل از وِیْ بِپَرَّد دُم شود

زان‌که بی‌شُکری بُوَد شوم و شَنار
می‌بَرَد بی‌شُکر را در قَعْرِ نار

گَر تَوکُّل می‌کُنی، در کار کُن
کِشت کُن، پس تَکیه بر جَبّار کُن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد
گوهر بعدی:بخش ۴۸ - باز ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر جهد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.