۴۳۸ بار خوانده شده

بخش ۲۵ - مکر دیگر انگیختن وزیر در اضلال قوم

مَکْرِ دیگر آن وزیر از خود بِبَست
وَعْظ را بُگْذاشت و در خَلْوَت نِشَست

در مُریدان دَر فَکَند از شوقْ سوز
بود در خَلْوَت چهلْ پنجاه روز

خَلْق دیوانه شُدند از شوقِ او
از فِراقِ حال و قال و ذوقِ او

لابِه و زاری هَمی‌کردند و او
از ریاضَت گشته در خَلْوَت دوتو

گفته ایشان نیست ما را بی‌تو نور
بی‌عَصاکَش چون بُوَد اَحْوالِ کور؟

از سَرِ اِکْرام و از بَهرِ خدا
بیش ازین ما را مَدار از خود جُدا

ما چو طِفْلانیم و ما را دایه تو
بر سَرِ ما گُسْتَرانْ آن سایه تو

گفت جانَم از مُحِبّان دور نیست
لیکْ بیرون آمدن دَستور نیست

آن امیران در شَفاعَت آمدند
وان مُریدان در شَناعَت آمدند

کین چه بَدبَختی‌ست ما را ای کَریم
از دل و دین مانْده ما بی‌تو یَتیم

تو بَهانه می‌کُنیّ و ما زِ دَرد
می‌زنیم از سوزِ دلْ دَم‌هایِ سَرد

ما به گُفتارِ خوشَت خو کرده‌ایم
ما زِ شیرِ حِکْمَتِ تو خَورده‌ایم

اَللَّهْ اَللَّهْ این جَفا با ما مَکُن
خَیْر کُن، امروز را فردا مَکُن

می‌دَهَد دلْ مَر تو را کین بی‌دِلان
بی‌تو گردند آخِر از بی‌حاصِلان؟

جُمله در خُشکی چو ماهی می‌طَپَند
آب را بُگْشا، زِ جو بَردار بَند

ای کِه چون تو در زمانه نیست کَس
اَللَّهْ اَللَّهْ خَلْق را فَریادْرَس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۴ - بیان خسارت وزیر درین مکر
گوهر بعدی:بخش ۲۶ - دفع گفتن وزیر مریدان را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.