۳۲۸ بار خوانده شده

بخش ۱۹ - فهم کردن حاذقان نصاری مکر وزیر را

هرکِه صاحِب ذوق بود از گفتِ او
لَذَّتی می‌دید و تَلْخی جُفتِ او

نُکته‌ها می‌گفت او آمیخته
در جُلابِ قَندْ زَهری ریخته

ظاهِرَش می‌گفت در رَهْ چُست شو
وَزْ اَثَر می‌گفت جان را سُست شو

ظاهرِ نُقره گَر اِسْپید است و نو
دست و جامه می سِیَه گردد ازو

آتش اَرْ چه سُرخْ روی است از شَرَر
تو زِ فِعْلِ او سِیَه کاری نِگَر

بَرق اگر نوری نِمایَد در نَظَر
لیکْ هست از خاصیَت دُزدِ بَصَر

هرکِه جُز آگاه و صاحبْ‌ذوق بود
گُفتِ او در گَردنِ او طوق بود

مُدَّتی شش سال در هِجْرانِ شاه
شُد وزیر اَتْباعِ عیسی را پَناه

دین و دل را کُل بِدو بِسْپُرد خَلْق
پیشِ اَمْر و حُکْمِ او می‌مُرد خَلْق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۸ - بیان حسد وزیر
گوهر بعدی:بخش ۲۰ - پیغام شاه پنهان با وزیر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.