۶۱۲ بار خوانده شده

بخش ۱۸ - بیان حسد وزیر

آن وَزیرَک از حَسَد بودَش نِژاد
تا به باطِل گوش و بینی بادْ داد

بر امیدِ آن که از نیشِ حَسَد
زَهرِ او در جانِ مِسکینان رَسَد

هر کسی کو از حَسَد بینی کُند
خویش را بی‌گوش و بی‌بینی کُند

بینی آن باشد که او بویی بَرَد
بویْ او را جانِبِ کویی بَرَد

هر کِه بویش نیست، بی‌بینی بُوَد
بویْ آن بوی است کان دینی بُوَد

چون که بویی بُرد و شُکرِ آن نکرد
کُفرِ نِعْمَت آمد و بینیش خَورد

شُکر کُن، مَر شاکِران را بَنده باش
پیشِ ایشان مُرده شو، پاینده باش

چون وزیرْ از رَه‌زنی مایه مَساز
خَلْق را تو بر مَیاوَر از نماز

ناصِحِ دین گشته آن کافِرْ وزیر
کرده او از مَکْر در لَوْزینه سیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۷ - قصهٔ دیدن خلیفه لیلی را
گوهر بعدی:بخش ۱۹ - فهم کردن حاذقان نصاری مکر وزیر را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.