۶۶۱ بار خوانده شده

بخش ۱۲ - داستان آن پادشاه جهود کی نصرانیان را می‌کشت از بهر تعصب

بود شاهی در جُهودانْ ظُلْم‌ساز
دُشمنِ عیسی و نَصْرانی گُداز

عَهدِ عیسی بود و نوبَتْ آنِ او
جانِ موسی او و موسی جانِ او

شاهِ اَحْوَل کرد در راهِ خدا
آن دو دَمْسازِ خدایی را جُدا

گفت اُستادْ اَحْوَلی را کَنْدَر آ
زو بُرون آرْ از وِثاقْ آن شیشه را

گفت اَحْوَل زان دو شیشه من کُدام
پیشِ تو آرَم؟ بِکُن شَرحِ تمام

گفت اُستاد آن دو شیشه نیست، رو
اَحْوَلی بُگْذار و اَفْزون‌بین مَشو

گفت ای اُستا مرا طَعْنه مَزَن
گفت اُستا زان دو، یک را دَر شِکَن

چون یک بِشْکست، هر دو شُد زِ چَشم
مَردْ اَحْوَل گردد از مَیْلان و خَشْم

شیشه یک بود و به چَشمَش دو نِمود
چون شِکَست او شیشه را، دیگر نبود

خشم و شَهوتْ مَرد را اَحْوَل کُند
زِ اسْتِقامَتْ روح را مُبْدَل کُند

چون غَرَض آمد، هُنر پوشیده شُد
صد حِجاب از دلْ به سویِ دیده شُد

چون دَهَد قاضی به دلْ رُشْوت قَرار
کِی شِناسَد ظالم از مَظْلومِ زار؟

شاه از حِقْدِ جُهودانه چُنان
گشت اَحْوَل، کَاَلْامان، یا رَب اَمان

صد هزاران مؤمنِ مَظْلوم کُشت
که پَناهَم دینِ موسی را و پُشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان
گوهر بعدی:بخش ۱۳ - آموختن وزیر مکر پادشاه را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.