۷۲۰ بار خوانده شده

بخش ۵ - ملاقات پادشاه با آن ولی که در خوابش نمودند

دَستْ بُگْشاد و کِنارانَش گرفت
هَمچو عشقْ اَنْدَر دل و جانَش گرفت

دست و پیشانیشْ بوسیدن گرفت
وَزْ مُقام و راهْ پُرسیدن گرفت

پُرسْ پُرسانْ می‌کَشیدَش تا به صَدْر
گفت گنجی یافتم آخِر به صَبر

گفت ای نورِ حق و دَفْعِ حَرَج
مَعنیِ‌ اَلصَّبْرُ مِفْتاحُ اَلْفَرَج

ای لِقایِ تو جوابِ هر سوآل
مُشکل از تو حَل شود بی‌قیل و قال

تَرجُمانی هرچه ما را در دل است
دستْ گیری هرکِه پایَش در گِل است

مَرحَبا یا مُجْتَبی یا مُرتَضی
اِنْ تَغِبْ جاءَ الْقَضا ضاقَ اَلْفَضا

اَنْتَ مَوْلی اَلْقوْمِ مَنْ لا یَشْتَهی
قَدْ رَدی کَلّا لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ

چون گُذشت آن مَجْلِس و خوانِ کَرَم
دستِ او بِگْرفت و بُرد اَنْدَر حَرَم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴ - از خداوند ولی‌التوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بی‌ادبی
گوهر بعدی:بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.