۲۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸

گفتی که سرشکت ز چه معنی خون شد
خون نیست ولی با تو بگویم چون شد

در دیده من خیال رخسار تو بود
اشکم چو گذر کرد برو گلگون شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.