۲۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۴

می کند بوی تو با باد صبا همراهی
خلق را می دهد از بوی بهشت آگاهی

اثر کفر نماندی به جهان از رویت
کر نکردی سر زلفت مدد گمراهی

خجلم زان که به رخسار تو گویم ماهی
کز تو تا ماه تمام است زمه تا ماهی

آفتاب است که مشهور جهان است به حسن
چشم بد دور زرویت که چومه پنجاهی

ما گدایان شرف از خاک درت یافته ایم
همه خواهند تورا تا تو که را می خواهی

گر بود سوی همامت نظری ور نبود
آستانت نفروشیم به تخت شاهی

همه جویند تورا تا تو که را میجویی
از درت دور نگردد چو سگ خرگاهی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.