۲۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۸

بدین ملاحت و حسن و لطافت و معنی
نه زاده است و نه پرورده مادر دنیی

به عشق روی تو زیبد که دل دهند از دست
به بوی وصل تو شاید که جان کنند فدی

اگر کشند جفا هم جفای همچو تویی
وگر خورند غمی در جهان غمت باری

همه ممالک عالم به خامه بگرفتی
اگر چو صورت خوبت نگاشتی مانی

نمود جزع تو اسرار سحر جادو را
شکست لعل تو ناموس معجز عیسی

خط معتبر ریحان وش تو بر یاقوت
مفرحی ست که بخشد به جان و جسم شفی

بریخت بی گنهی خون خلق غمزه تو
مگر که خط تو دادش بدین خطا فتوی

بریز خون دلی را که در ضمیرش نیست
بجز خلوص هوای خلاصه دنیی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.