۲۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۳

هزاران نقش گوناگون ببستم
به دستانی مگر آیی به دستم

گهی در جست و جویت می دویدم
گهی در خاک کویت می نشستم

رسولان را به حضرت نیست باری
به پیغامی صبا را می فرستم

گرم کاری از این در برنیاید
همان جویای مشتاقم که هستم

نه امروز آمدم در مذهب عشق
درین سرمستی از روز الستم

شرابی بر کف جانم نهادی
که از بویش هنوز افتاده مستم

من این آینه های مختلف را
برای عکس رویت می پرستم

چو نام بندگی بر من فکندی
زننگی نسبت خود باز رستم

چو باری بود بر جان این همامم
ازو وز صحبت او باز جستم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.