۲۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۴

ما می رویم داده تو را یادگار دل
نازک بود حکایت دل زینهار دل

خوش دار هفته یی دل مارا که سالها
پرورده است مهر تو را در کنار دل

ترسم که در حساب نیارد دل مرا
ای مهربان هر سر مویت هزار دل

آهسته گر کند گذری بر سرت نسیم
گردد ز زلف بر سر پایت نثار دل

زینجا که میروم دل خود را کجا برم
ما را برای وصل تو باید به کار دل

رغبت نمی کند به سفر دل ز کوی دوست
هرگز فراق جان نکند اختیار دل

در هیچ منزلی دل ما را قرار نیست
در زلف بی قرار تو گیرد قرار دل

ما زحمت تن از سر کوی تو می بریم
تا از گرانیش نشود شرمسار دل

روزی که زیر خاک شود این تن همام
باشد هنوز در هوس روی یار دل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.