۳۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۳

نی بی نوا ز شکر به نوا شکرفشان شد
چه خوش است نغمه او را که حیات جاودان شد

منگر در آن که دارد تن نازکش جراحت
بنگر که تا چه راحت ز وجود او روان شد

تن پر ز نیش دارد چو درون ریش دارد
غم و درد بیش دارد نفسش حیات ازان شد

دل و جان چو نیست نیر اعجب است این که دارد
خبری ز حال دل ها که انیس عاشقان شد

به سخن دهن گشاده نه که سر به باد داده
چو سر و زبان ندارد ز چه صاحب بیان شد

نفسش مسیح مریم که حیات بخشد از دم
به سخن گرفته عالم چو همام مهربان شد

چو شنید مرغ جانم ز نوای نی صفیری
زدیار تن زمانی به جوار آشیان شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.