۲۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۴۰

کاش که سرو ناز ما از در ما در آمدی
تا شب هجر کم شدی روز جفا سر آمدی

خوش بود ار سحر گهی نزد ستم رسیدگان
از دم فاصنة صبا مزده دلبر آمدی

در دم آخر ار بدی بر من خسته اش گذر
جان به لب رسیده ام خرم و خوش بر آمدی

اگه به چمن در آمدی شاهد سرو قد ما
گل ز حیای روی او سرخ به هم بر آمدی

بنده وقت آن دمم کان بث شوخ عشوه گر
وعده بدادی از رهی وز ره دیگر آمدی

زودترش فرو رود پای به گل درین هوس
بر سر کوی زیر کی هر که بود سر آمدی

جور و جفای بیحدش از دل ما به در شدی
روزی اگر کمال را مونس و غمخور آمدی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴۱
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۴۰۰/۱۰/۹ ۱۶:۰۰

گویا کلمه فاصنه در بیت دوم فاصن باشد که به کسر خوانده میشود زیرا درلغت فاصنه به شکل مکتوب نداریم