۲۵۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۹۶

تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی
بام و در آن خانه پر از بار نیابی

آنجا که شد او یافته خود را نتوان یافت
غم نیست که سریابی و دستار نیابی

بیدار شود آنگه طلب آن روی که هرگز
در خواب چنین دولت بیدار نیابی

گر از تو به زخمی بخرد جان و سرآن تیغ
بستان که چنین نیز خریدار نیابی

چندانکه ز دل نگذری از هر چه مرادست
را گذری بر در دلدار نیابی

دعوی اناالحق سخن نیک بلند است
معنی چنین جز به سر دار نیابی

زنهار کمال از سر مستی مرو آنجا
ترسم که روی بی ادب و بار نیابی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.