۲۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۹۴

به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی
دلم ز رشک بسوزی مرا کباب دهی

سؤال بوس چه سود از توام که معلوم است
مرا ز جنبش آن لب که نی جواب دهی

شب فراق در آن آستان دو چشم مرا
چه جای خواب اگر نیز جای خواب دهی

به حسرت قدش از گریه ام چمن شد غرق
تو سرو را دگر ای باغبان چه آب دهی

کشد دلم چو کبوتر فغان ز سختی دام
چو باز طره مشکین ز ناز تاب دهی

به چشم و غمزه مفرما که مست را بزنید
به یک دو مست چه نسبت که احتساب دهی

کمال شحنه عشق از دل تو دانش خواست
چگونه باج نفس از دل خراب دهی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.