۲۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۶۰

لیست آن بگو با شکر خورده ای
ز خود خورده باشی اگر خورده ای

چرا میدهد زآن دهان بوی جان
چو دایم ز لبها جگر خورده ای

گرم با سگ خویش بخشی نصیب
غم من ازو بیشتر خورده ای

ترا با من ای کاه یکرنگی است
مگر با رخ بنده زر خورده ای

از المطاف آن غمزه ای دل منال
چو هر لحظه تیری دگر خورده ای

از سرگشتگیهای ما ای صبا
تو دانی که گرد سفر خورده ای

چو آن سرو دیدی یقین دان کمال
که از شاخ امید بر خورده ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.