۲۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۰۵

غلام پیر خراباتم و طبیعت او
که نیست جز می و شاهد حریف صحیت او

در آن زمان که نن ماه غبار خواهد بود
نشسته باشم بر آستان خدمت او

چو نیست در کف زاهد بضاعت اخلاص
چه فسق و معصیت ما چه زهد و طاعت او

مپوش رخ زمن ای پارسا بعیب گناه
گناه بنده چه بینی نگر به رحمت او

هزار بار خرد کرد حل نکته عشق
هنوز هیچ ندانست از حقیقت او

به هیچ قبله نباید فرو سر او باش
زهی مراتب رند و علو عمت او

کمال خاک خرابات جوهریسته شریف
که هر کسی نشناسند قدر و قیمت او
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.