۲۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۰۰

دل سوی او رفت جان هم گو برو
جان و سر گو در سر دلجو

گر سر شوریده چون گو برفت
برو بر سر چوگان زلفش گو

تا نیفتد راز ما برروی روز
برو ای سرشک امشب ز پیش رو برو

جوی چشم آب روان دارد هنوز
گر ملولی لب لب این جو برو

ای دل از جام عدم دل برمگیر
در پی روی نکو نیکو برو

ای صبا گر جانفشانیت آرزوست
بر سر آن ستبل گلبو برو

چون سراید بر گل رویش کمال
از چمن گو بلبل خوشگر برو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.