۲۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۲۰

ای خوش آن باد که از کوی تو آید بر من
مشت خاک درت باز نهه بر سر من

نفروزد شبم از مه که فتد بر در و بام
خانه روشن کن و چون شمع درآ از در من

تیره جانیست دل سوخته بر دیده نشین
که بود دیده تره خانه روشنتر من

شربت وصل بده از لب جانبخش مرا
ک ز نب هجر تو بگداخت تن لاغر من

باد بیزن که کسی بر من بیماره زند
از ضعیفی چر مگس باد برد پیکر من

هیچکس گرد من خسته نگردد جز اشک
آہ و فریاد ز بر گشتگی اختر من

هر چه جز شرح غمت در قلم آورد کمال
آب چشم آمد و شست از ورق دفتر من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.