۲۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۰۷

وصف دهن تنگ تو من هیچ نگویم
چون نیست ز لطفش خبری یک سر مویم

آن به که نگویم به کس این راز نهانی
تا خلق ندانند که من عاشق اویم

تا زلف چو چوگان توام می برد از راه
زآن رو من سرگشته ندانم که چه گویم

جز بر گل رویت نشود دیده من باز
صد بار چو نرگس اگر از خاک برویم

با آنکه دل از دست برون شد به تمامی
بیرون نشد از دل هوس روی نکویم

در دفتر عشاق نیایم به حسابی
تا لوح وجود از رقم زهد نشویم

گفتی دل گم گشته کمال از چه نجونیه
چون بافتمش بر سر کوی تو چه جویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.