۲۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۳۶

روز نشاطست و عیش باده بیارید و جام
زآنکه به جان آمدم در غم ناموس و نام

هست مرا آرزو یک دو مراد از جهان
صحبت یاران خوش صحت و شرب مدام

ور نبود هیچ ازین دولت حسن تو باد
عشق تو ما را بس است درد تو ما را تمام

ذوق درونی و درد لازمه عاشقیست
هر که در و این دو نیست عشق برو شد حرام

گرنه بشویم به می سینه پر جوش را
از سر من کی رود این همه سودای خام

دیده بد فرصئی کور بود دایما
عیش کنم لایزال نوش کنم می مدام

پشت و پناه من است سرو قد عالیت
سایه عالیت باد بر سر ما مستدام فارغم

تا به تو وابسته ام کلی و جزوی کار
از نیک و بد ایمنم از خاص و عام

سعی بسی کرده ام تا به تو ره برده ام
غابت سعی کمال هست همین والسلام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.