۲۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۱۰

جان دارم و دل دارم سر دارم و زر دارم
گر از تو رسد فرمان دل از همه بر دارم

تو عمر منی زآن وجه من بی تو نخواهم جان
تو چشم منی زآن رو من با تو نظر دارم

من هیچ نمی مانم با زاهد خشک اما
او دامن تر دارد من دیدۂ تر دارم

از آه سحر صوفی بزدای دل تیره
کاین آینه روشن من از آه سحر دارم

گویند کمال از تو عیب است نظر بازی
گر عیب من این باشد من خود چه هنر دارم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.