۲۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۶۶

نارگی می جنبدم در تن چو چنگ
باشه آهنگم بمیهای چو زنگ

زاهدا رزق از ازل بنهاده اند
بر کف ما جام و در دست تو سنگ

نیست ما را در میان مال پدر
با منت جان برادر چیست جنگ

سلسبیل ما و حور اینک بنقد
ساقی گلبو شراب لاله رنگ

ساقیا می ده که شاهد رخ نمود
موسم گل شد چه فرمائی درنگ

چون دهان و زلف او بی عکس جام
هسته بر مستان جهان تاریک و تنگ

می به آواز پریشم خور کمال
مطربی گر آیدت روزی به چنگ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.