۲۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۰۳

سر من خاک پایت باد و جان نیز
که در پای تو خوشتر این و آن نیز

چگونه در حریم او نهم پای
که نگذارنده سر بر آستان نیز

بکویت جز صبا کس را گذر نیست
ولیکن غیرتم آید از آن نیز

چه تنگ است آن شکر یعنی دهانت
که وهم آنجا نمی گنجد گمان نیز

دل آواره من تا کجا شد
کرو نامی نمی یابم نشان نیز

تواند بوده دل جای غم تو
چه جای دل که جان ناتوان نیز

کمال آن شب که در چرخ آید آن ماه
زجان دستی بر افشان وز جهان نیز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.