۲۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵ - و برای او

ای داده شرف زینب تو کرببلا را
مظلوم حسینم

فرش در تو کرده خدا عش علی را
مظلوم حسینم

گر قدرت حق جلوه نمی‌کرد به ذاتت
مظلوم حسینم

کی داشت بشر طاقت این جور و جفا را
مظلوم حسینم

اسباب شفاعت ز عزای تو بپا شد
مظلوم حسینم

آماده نمودند ز مهر تو دوا را
مظلوم حسینم

از حکم بدا منع فدا شد ز زلخیا
ای مظهر یکتا

تا سکه به نام تو زنند اسم فدا را
مظلوم حسینم

ای روشنی چشم و جگر گوشه زهرا
ای سوخته یک جا

در مجمر ماتم جگر شاه و گدا را
مظلوم حسینم

سدره شده از روز ازل منبر جبریل
همواره به تعجیل

تا بهر تو برپا کند اسباب عزا را
مظلوم حسینم

در ذروه قرب احدی بال گشادی
وز دست بدادی

از بهر لفای ابدی ملک فنا را
مظلوم حسینم

جای تو سر سینه سالار امم بود
بالله ستم بود

بر سینهتو جای شود شمر دغا را
مظلوم حسینم

(صامت) ز غمت روز و شب ای کشته صد چاک
از خاک بر افلاک

بنموده روان ز آتش دل آه و نوا را
مظلوم حسینم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴ - و برای او همچنین
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶ - و برای او
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.