۲۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۷ - و برای او همچنین

کوفیان چون به صف ماریه غوغا کردند
بهر تاراج حرم دست ستم وا کردند

هر چه بود از زر و خلخال به غارت بردند
هر چه بد چادر معجر همه یغما کردند

نقد ایمان پی ده روز جهان داده ز دست
خاک اندر سر دین و سر دنیا کردند

تا قیامت نکند اشک محبان خاموش
آتشی را که در آن مرحله برپا کردند

آتش اندر حرم شاه جگر تشنه زدند
اهلبیتش همگی روی صحرا کردند

یک طرف جای کفن کردن نعش شهدا
بهر جولان فرس ظلم مهیا کردند

یک طرف عارض نیلی بین هر خاری
دل افسرده یتیمان حسین جا کردند

شمر بر حنجر شاه شهدا خنجر زد
خواهرانش همه از دور تماشا کردند

بس نبود اینکه لب تشنه بریدند ز تن
بسر نیزه سر زاده زهرا کردند

بسکه دیدند غم و درد که هر دم صد بار
مرگ خود زینب و کلثوم تمنا کردند

شکر این منصب عظمی که لب (صامت) را
به عزای پسر فاطمه گویا کردند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶ - مرثیهٔ دیگر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.