۲۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲ - خطاب امام(ع) باب عقاب

کجاست راکبت ای مرکب نکوسیما
علی اکبر من کرده در کجا ماوی

جوان نو خط و فرزند نو رسم چو نشد
کجا به خاک مکان کرد و غرقه در خو نشد

برون نیاوری از انتظار جان مرا
نمی‌دهی خبر اکبر جوان مرا

مرا چرا ز علی اکبرم جدا کردی
جوان نو سفرم را چرا نیاوردی

گمان نداشتم آنقدر بی‌وفا باشی
که بی‌سبب ز علی‌اکبرم جدا باشی

برای چیست که زین تو واژگون گشته
ز پای تا بسرت از چه غرقه خون گشته

ز شرم آب اگر اکبرم نیامده است
به برج خیمه ه انورم نیامده است

بگو سکینه‌ام ای نوجوان ز آب گذشت
دگر ز خواهش آب از دل کباب گذشت

بیا علاج دل دردمند لیلا کن
ز گریه مادر افسرده را تسلی کن

فلک ز کشتن اکبر فزوده داغم را
نموده کور اگر آسمان چراغم را

مرا رسان ز برای خدا به بالینش
که وقت مرگ ببندم دو چشم حق‌بینش

بهسوی خیمه رسانم قد رسایش را
کشم ز مهر سوی قبله دست و پایش را

رسید وقت ز فاق یگانه فرزندم
به خیمه حجله شادی برای او بندم

نموده است ز خون گلو خضابش را
به حجله رفته ببوسد دو دست بابش را

ز بس که واقعه کربلا غم‌انگیز است
همیشه دیده (صامت) ز غصه خونریز است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱ - زبان حال صدیقه صغرا(س)
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳ - فی المرثیه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.