۲۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱ - زبان حال خاتون محشر در خانه خولی

این چه شوری بود ای سر که تو بر سر داری
هر زمان از ستمی دیده ز خون تر داری

گاه در دیر نصاری و گهی خانه خولی
گاه در کنج تنور این سیر انور داری

حسرت و داغ جوان مردگی و تشنه لبی
جمله را ای سیر ببریده تو بر سر داری

جگر سوخته کی تاب صبوری دارد
گریه از حسرت دامادی اکبر داری

بسته از گریه گلویت که جوابم ندهی
یا شکایت ز جدا بودن مادر داری

مگر ای سرنبدی زینت آغوش رسول
ز چه از خاک سیه بالش و بستر داری

زین شراری که تو را هست بدل پندارم
خبر از سوز تب عابد مضطر داری

دام از چیست که مژگان تو ریزد خوناب
یاد از تیر گلوی علی اصغر داری

تا تو (صامت) شده‌ای نوحه سرای شه دین
جهل محض است اگر بیم ز محشر داری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰ - زبان حال حاضر حضرت امام حسین(ع)
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲ - زبان حضرت امام حسین(ع)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.