۲۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۰

دوش با پیک خیالت گفتگویی داشتیم
تا سحر مانند مستان‌ های و هیی داشتیم

از سر بی‌مغز ما کیفیتی حاصل نشد
جز که بار دوش خود حالی سبوئی داشتیم

مرحبا ای عشق صلح انگیز کز تاثیر تو
یار شد با ما به عالم گر عدوئی داشتیم

گر نشد از شرم کاری پیشرفت ما نشد
ورنه نزد دلبر خود آبرویی داشتیم

همچو قمری در خیال قد آن سرور روان
بسته اندر طوق بی‌تابی گلویی داشتیم

همچو قمری در خیال قد آنسرور روان
بسته اندر طوق بی‌تابی گلویی داشتیم

چون فقیری کو بنان جو قناعت می‌کند
دوش بیرویت به سوی ماه روئی داشتیم

جز گل نشگفتگی نشگفت از گلزار من
یاد آن عهدی که چون ل رنگ و بویی داشتیم

سستی طالع‌نگر (صامت) که اندر دوستی
شد به زشتی فاش هر نام نکویی داشتیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.