۲۷۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲

در سر کوی وفا عشاق را منزل یکی‌ست
گر کم و بیشت تخم معرفت حاصل یکی‌ست

کن گذر در قتلگاه عشق او بنگر به خون
هر قدم بس کشته‌ها افتاده و قاتل یکی‌ست

ناله گوناگون گر از دل می‌رسد نبود عجب
هر سو موش ز تیری نالد و بسمل یکی‌ست

گوی آن دلداده را کوغریب عشق اوست
ره به پیش و پس مبر کاین بحر را ساحل یکی‌ست

جستجوی کعبه و بتخانه را مقصد تویی
ساکنان مسجد و میخانه را مشکل یکی‌ست

هر که بینی نخل آهی کرده بر کیوان بلند
بر سر کویت نپنداری که پا در گل یکی‌ست

چند گویی بس نما افسانه عاشق نیستی
در تمنای تو (صامت) را زبان با دل یکی‌ست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.