۲۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹

مرا یار از شکارستان مشگین
در آهو بره مشگین فرستاد

چو افتادند دور از لاله و گل
بصحرای عدمشان رخت افتاد

گر آهو برگان را کرد اجل صید
بقای آهوان چشم او باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.