۲۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۸۶

گرچه سرو چمن از آب روانی دارد
نتوان پیش قدته گفت که جانی دارد

به لب تشنه نشان می دهد از آب حیات
خاک راهی که ز پای تو نشانی دارد

عاشق ار قد نو خوانده به گمان سرو بهشت
عاشق پاک نظر راست گمانی دارد

زان میان نیست نشان و سختی نیست در آن
سخن آنجاست کسی را که دهانی دارد

نسبتی کرد در آن سوی میانرا به خبال
کمرش بست خیالی که میانی دارد

ای که گفتی ز پیش اشک چو گلگون مدوان
با کسی گوی که در دست عنانی دارد

باره اندوه و غم بار بک روح کمال
بره دل و دیده گران نیست گر آنی دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.