۲۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۴۸

سرو اگر زآن قدر رفتار به بالاست زیاد
سایه گه گه چه عجب کز تو زیادت افتاد

سروی و سایه نوه سایه رحمت به زمین
سایه رحمت تو از سر ما دور مباد

راست گویند هواهاست ز تو در سر سرو
که نجنبد به یقین هیچ درختی بی باد

راست گویند هواهاست ز تو در سر سرو
جس آزاد ز جا سرو و به یک په استاد

سرو میخواست که پیش قد نو سر بنهد
داد بر باد سرو این هوس از سر بنهاد

تا قدرت دید که بر دیده نشاندیم دگر
باغبان سرو سهی را به چمن آب نداد

می کند از ستم سرو قدان ناله کمال
بلبل از نارون و سرو برآرد فریاد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.