۲۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۹

از تو چشمم چو غطت کی طرف مه باشد
با خیال تو کرا در دل من ره باشد

پیش رخسار تو افزون تر ازین آه کشم
بیشتر ناله مرغان به سحرگه باشد

طره از نار مده تاب که آن زلف دراز
شب عمرست و نخواهیم که کوته باشد

کس ندانست که آن نقل دهان روزی کیست
رزق در پرده نیست که آگه باشد

قد و رفتار گر اینست زهی گستاخی
که بجز سایه تو کس به تو همره باشد

استخوانم ز په واقعه شطرنج کنید
تا نهم رخ به بساطی که چنین شه باشد

گر به بینی دهن ننگ وقد بار کمال
بوسه ده خواه و بگز صفر و الف ده باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.