۲۴۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۸

از پرده هرکه رویت یک روز دیده باشد
کس در نظر نیارد گر نور دیده باشد

صورت نگار داند کز ماه چربد آن رخ
با صورت تو مه را گر بر کشیده باشد

از حالت زلیخا آن بو برد که چون گل
پیراهن صبوری صد جا دریده باشد

دزدیده حسن یوسف دیدند و کف بریدند
زین شیوه دست دزدان دایم بریده باشد

دارد مه نو اینک خونها بگرد ناخن
انگشت حیر از تو شاید گزیده باشد

از نظره های اشک است از چشم عندلیان
هر شبنمی که بر گل یک بک چکیده باشد

آه کمال دانم شبها شنیده باشی
کیوان شنید صد ره به هم شنیده باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.