۱۰۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۶

آنچه تو داری به حسن ماه ندارد
جاء و جمال تو پادشاه ندارد

جانب دلها نگاه دار که سلطان
ملک نگیرد گر سپاه ندارد

عاشق خود گر کئی بجرم محبت
بیشتر از من کس این گناه ندارد

رقت قلب آشکار کرد محب را
جام ننگ راز دل نگاه ندارد

صوفی با ذوق رقص دارد و حالت
آه که سوز درون و آه ندارد

سالک بیدرد را ز قطع منازل
ترک سفر به چو زاد راه ندارد

زحمت سر چون برد کمال ازین در
زانکه جز این استان پناه ندارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.