۲۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۲

من به شطرنج غمت جان و جهان خواهم باخت
آن دو رخ دیده ام این بار روان خواهم باخت

باختم عشق به آن روی و دلم برد ز دست
تا برد بار دگر باز همان خواهم باخت

شب چو بازم به رفیقان خود انگشترنی
به خیال لبه آن تنگه دهان خواهم باخت

چو رسن باز که بازد سر و جان هم بر سر
من به زلفت سر و جان نیز چنان خواهم باخت

زلفش آمد که به سودازدگان کج بازد
ابرویش جسته که من کجتر از آن خواهم باخت

به میان و دهن ننگ نو از بیم رقیب
بعد از امروز نظرهای نهان خواهم باخت

گرچه بسیار سر و جان به تو در باخت کمال
من زخجلت که کم است آن در جهان خواهم باخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.