۲۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۰

مطلع حسن جمال است آفتاب روی دوست
حسن مطلع بین که در مطلع حدیث روی دوست

آن خط از رحمت به خط سیر آمد آبتی
از زبان بیدلان تفسیر این آبت نکوست

ورد صبح و ذکر شامم وصف آن رویست و مو
این چه میمون صبح و شام و این چه زیا روی و موست

دل که چون گونیست در میدان عشق آشفته حال
گر بچوگان نسبت زلفت کند بیهوده گوست

سر بلندی بین که باز از دولت رندی مرا
بر سر دوشی که دی سجاده بود امشب سبوست

بی لبت گر شد لبالب ساغر از اشکم رواست
اولین چیزی که رفت اندر سر می آبروست

هر حریفی بیخود از می وز لب ساقی کمال
اهل مجلس سر بسر مست می و او مست دوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.