۲۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۸

گر صورت چین با رخ خوب تو به دعواست
آنجا همگی صورت و اینجا همه معناست

ای باد بر آن روی نکو این همه برقع
رسمی است به این رسم برانداختن اولاست

از پرتو آن روی جناب سر آن کوی
طوریست که آنجا همه انوار نجلاست

زیر خم ابروی تو آن طرة مکسور
گوشی به تماشاگه طاق آمده کسراست

در کوثر اگر عکس فتد زآن قد و رخسار
گویند که در روضه در رضوان و در طوباست

گفتی چه دهی دل به سر زلف سیاهی
مجنون چه کند کاین کشش از جانب لیلاست

در مکتب عشق است کمال آمده چشمت
طفلی که روان کرده به گریه الف و باست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.