۲۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۸

غمت ریخت خونم شهادت همین است
شهادت چه باشد سعادت همین است

نه امروز رسم جفا کرد؛ تو
ترا سالها شد که عادت همین است

چو میرم ز دردت گذر بر مزارم
مرا از نو چشم عبادت همین است

نخواهی دمی بی جفا عاشقان را
ازین بیوفائی مرادت همین است

اگر بر درت باز مانم به خدمت
نشان قبول عبادت همین است

هلاک من از عشق باشد ارادت
مرید طلب را ارادت همین است

کمال از سگ کویش آموز افغان
که در عاشقی استفادت همین است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.