۲۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۱

عشق ورزیدن به جان نازنینان نازک است
خامه این بیچاره را خود که جانان نازک است

ناز کیها مینماید آن میان یعنی به من
زندگانی خواهی ار کردن بدین سان نازک است

یکدم بگذر ز عین مردمی بر چشم من
زانکه بر آب روان سرو خرامان نازک است

گل ندارد پیش سرو سیم برهم نازکی
گر چه می گویند گل را کز گیاهان نازک است

رسم خوبان جهان عاشق کشی باشد کمال
کارهر مسکین که عاشق شد بر ایشان نازک است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.